جرس: كيهان خودزني اپوزيسيون را فرماندهي مي كند (خبر ويژه)

ارگان اتاق فكر فتنه سبز در لندن معتقد است «سبزها با فرماندهي كيهان در دام خود تخريبي افتاده اند».
«جرس» پريروز تصريح كرده بود بايد در سلامت عقلي هر كس كه بگويد قطعاً در انتخابات سال گذشته تقلب شده شك كرد. همين اعتراف ارگان حلقه لندن، روز گذشته تيتر خبر ويژه كيهان شد. اما جرس ديروز ضمن تبرئه خود نوشته است خود تخريبي سبزها با فرماندهي كيهان انجام مي شود.
اين پايگاه اينترنتي همچنين مي نويسد: خاتمي در اواخر دوره اصلاحات اعلام كرد كه رئيس جمهور تداركاتچي شده است. كشتي اصلاحات، ديگر به گل نشسته بود. در اين سو عده اي و عموماً جواناني كه به خاطر عدم قاطعيت اصلاح طلبان نااميد شده بودند، شروع كردند به تخريب ناجوانمردانه برخي افراد و جريانات از جمله گنجي و حجاريان و عبدي و كديور كه هزينه هاي روشني پرداخته بودند. حالا جنبش سبز به خاطر ركود سياسي، يا دچار چنين عارضه اي شده و يا در آستانه اين وضعيت است. گرفتار شدن در بهانه جويي ها و خود انتقادي هاي غرب و نه سازنده، عارضه اي است كه موجب يأس و سرخوردگي در آينده خواهد شد.
جرس سپس به انتشار خاطرات محسن امين زاده از دوران زندان كه باعث اعتراض هاي تند نسبت به وي از سوي محافل ضدانقلاب شده اشاره كرد و مدعي شد امين زاده، آشوبگران بازداشتي را «اوباش» خطاب نكرده بلكه اوباشي را كه در دادگاه حاضر بوده اند، اراذل و اوباش خوانده است!! جرس توضيح نمي دهد كه آن «اوباش» به خاطر شركت در آشوب در دادگاه محاكمه مي شدند نه مثلاً به خاطر قاچاق مواد مخدر و سرقت و كيف قاپي! و بنابراين نمي شود تحقير و تخطئه آشوبگران خياباني از سوي امين زاده را با هجمه به كيهان توجيه و انكار كرد. امين زاده صراحتاً مي گويد كه در دادگاه، اوباش و جوانان و مسئولان سابق كه دستگير شده بودند، حضور داشته و سعي داشتند اين سه دسته را به صورت در هم بنشانند تا ما را تحقير كرده باشند. من به مسئولي كه كارش چيدن متهمان بود گفتم تو را به جدت ديگه ما را وسط اوباش ننشان. رفت و مشورت كرد و پذيرفت كه اوباش را در كنار هم پشت سر ما و جوان ها بنشانند(!)
اما از اين ها گذشته طي يك سال گذشته، سايت جرس يكي از مشتركان ثابت اخبار مستند كيهان درباره اوضاع قمر درعقرب فتنه گران و جريان اپوزيسيون بوده و صد البته كيهان ارتباط اين سايت با ستاد فرماندهي در كيهان را تكذيب مي كند!
اما آنچه در اين ميان گم شدني و به حاشيه رفتني نيست دروغ اعلام كردن «ادعاي تقلب» (اسم رمز آشوب و براندازي) از سوي دست اندركاران اصلي كودتاي مخملي (عناصري نظير تاج زاده، عبدي، رمضان زاده، ابطحي، عطريانفر، بهزاد نبوي، گنجي و...) است و اكنون از سوي جرس همين ادعاي تقلب به عنوان نشانه بي عقلي و سفاهت محض قلمداد مي شود. اين خودزني ها البته به بركت ايستادگي ملت بصير و حاضر در صحنه ايران به دست آمده و فاش گويي ها و رسوايي هاي بزرگ تر براي فتنه گران در راه است.



امام فرموده بود همه با هم مقابل استكبار نه همراه استكبار (خبر ويژه)

يك عضو فراكسيون اقليت مجلس مي گويد منشور برادري و وحدت ملي كه از سوي مجيد انصاري مطرح شد در راستاي منويات حضرت امام(ره) است و امام تاكيد داشتند همه با هم باشيم.
به گزارش «آفتاب» و «كلمه» محسن نريمان گفت: وقتي همه با هم بوديم توانستيم در مقابل استكبار و توطئه هاي آنان ايستادگي كنيم و نظام جمهوري اسلامي را در اين نقطه از خاورميانه مستقر كنيم.
وي افزود: اينكه برخي انحصارطلبان با اين «با هم بودن» مخالف هستند نگراني دارند زيرا ترس از تنگ شدن فضا براي آنها وجود دارد. آنها كه منافع خود را در منشور برادري و وحدت ملي نديدند لب به اعتراض گشودند زيرا مي دانند در فضاي آرام جامعه جايگاهي نخواهند داشت.
نريمان گفت: اگر در جامعه وحدت حاكم شود گروههاي مختلف در اداره كشور سهيم مي شوند و اين يعني گرفتن سهم عده اي. بنابراين، اين عده همواره سعي دارند در برابر وحدت ايستادگي كنند.
اين اظهارات مغالطه آميز- كه برآمده از برخي نشست هاي محفلي است- توضيح نمي دهد كه آيا مراد امام از تعبير «همه با هم بودن»، همدلي و هماهنگي باآ مريكا و اسرائيل و سلطنت طلبان و بهائيان و نهضت آزادي و منافقين بود؟ و آيا منظور از واژه استكبار همان «استكبار» مورد برائت و انزجار آمريكاست؟ چرا كه مدعيان اصلاح طلبي- از جمله اغلب اقليت هاي مجلس كه از بيرون مجلس مديريت مي شوند- در جريان آشوب هاي سال گذشته، به طور كاملا اتفاقي! در جبهه اي ايستاده بودند كه مستكبران آمريكايي و اسرائيلي و انگليسي ايستاده بودند.
اين عضو فراكسيون اقليت همچنين توضيح نداده كه آيا به بهانه مخالفت با انحصار مي توان روياروي جمهوريت و اسلاميت و قانون اساسي ايستاد و دست در دست منافقين و دشمنان قسم خورده انقلاب گذاشت؟! يعني حضرات مدعي مبارزه با انحصار مي خواستند از جمهوريت و اسلاميت نظام عبور كنند تا آنگاه با سلطنت طلبان و ليبرال ها و انجمن حجتيه و بهائيت و كمونيست هاي سرگردان و پشيمان شريك شوند و بدين ترتيب بگويند انحصار را كنار زديم؟! آيا «انحصار» اسم رمز برگزيده دشمن براي «ملت»، «انقلاب اسلامي»، «جمهوري اسلامي» نيست همچنان كه «تقلب» اسم رمز آشوب بود؟! و نهايتا اينكه امام خميني(ره) در منشور برادري به دقت و درستي مي فرمايند «اگر ديديد در گروه شما يا در گروه ديگر، از اصول تخطي مي كنند بايد با قاطعيت مقابلش بايستيد.» بنابراين مقابله قاطع با دشمنان و معارضان اصول انقلاب و جمهوري اسلامي مبناي منشور برادري است.


جنبش سبز كه به كما رفت مگر همان اصلاحات خودمان را زنده كنيم (خبر ويژه)

يكي از سران جبهه اصلاحات، تندروي جريان موسوم به سبز را باعث هزينه هاي گزاف به اين جبهه خواند.
وي كه در يكي از بنيادهاي متبوع خود و در جمع شماري از اصلاح طلبان سخن مي گفت، تصريح كرد: جنبش اصلاحات به كما رفته و اگر همچنان دست روي دست بگذاريم، مرگ آن فرا خواهد رسيد و زماني متوجه مي شويم كه ديگر پشيماني فايده اي ندارد.
به گزارش «مشرق» وي همچنين با انتقاد از فقدان استراتژي در ميان اصلاح طلبان گفته است: چرا همه دست روي دست گذاشته و سكوت كرده ايم و سرگردان هستيم. ما با فقدان مقصد مواجهيم. اينكه بنشينيم و زانوي غم در بغل بگيريم و دنبال مقصر بگرديم هنر نيست. اينكه من مقصر بودم يا موسوي يا كروبي، چه دردي را دوا مي كند. براي برون رفت از شرايط فعلي و مرگ كامل، بايد فعاليت هاي اجتماعي خود را در قالب NGOها و فضاي مجازي گسترش دهيم.
وي افزود: در عين حال بايد بپذيريم كه روش هاي گذشته ديگر جواب نمي دهد. انتخابات تمام شد و ما انتخابات جديدي پيش رو داريم. اينكه بنشينيم و مدام بيانيه بدهيم كه كاري از پيش نمي رود. بايد واقعيت هاي جامعه را قبول كنيم و هرگونه ريزشي كه در بدنه اجتماعي، مجازي و نخبگان داشته ايم را بررسي نمائيم.
رئيس بنياد ... تصريح كرد: من نظر شخصي ام آن است كه جنبش سبز با شكست مواجه شده و به انحراف كشيده شده است و سران آن هم مقصر اصلي هستند. ما حركتي را شروع كرديم كه به تقابل با نظام انجاميد و اصلاحاتي كه خون دل خورده بوديم و براي آن زحمت هاي فراوان كشيده بوديم را در مسير و شمايل براندازي قرار داديم و بزرگترين ضربه را به آن وارد آورديم. آخر و عاقبت اين حركات راديكالي، انحلال حزب مشاركت و سازمان مجاهدين و زنداني شدن اعضاي آن بود و به خاطر اين تندروي هاست كه ضربات پي درپي را تحمل مي كنيم.
وي در تبيين دلايل شكست جريان سبز و اصلاح طلبي اضافه كرد: به من مي گويند تو عافيت طلبي، تو باعث شكست جريان اصلاحات شده اي، اما يكي نيست از اين آقايان بپرسد كه دلايل بن بست فعلي در جريان اصلاحات، زنانه كردن عالم سياست و خودبزرگ بيني ها و اقدامات خوشايند ديگران بوده يا مشي اعتدال و آينده نگري بنده؟ آنها كه فقط نوك بيني خود را مي بينند و تنها به كف خيابان دل خوش كرده اند، نمي توانند فرجامي بهتر از اين براي جنبش سبز تدارك ببينند، فرجامي كه با يأس، بلاتكليفي و سرخوردگي و شكست همراه شده است.
وي در عين حال نسبت به آينده جريان اصلاح طلبي اظهار اميدواري كرد و تأكيد كرد: براي ادامه فعاليت سياسي خود بايد در درون نظام باشيم. نبايد اپوزيسيون خارج نظام باشيم، اپوزيسيون بودن به معناي رسيدن به خط پايان عمر سياسي است.


واشنگتن پست: تحريم ها كارساز نشد غرب از اپوزيسيون سبز حمايت كند (خبر ويژه)

يك عضو شوراي روابط خارجه آمريكا با اعلام اين واقعيت كه «فشار اقتصادي بر ايران كارساز نيست» خواستار استفاده غرب از جريان اپوزيسيون براي فشار به ايران و توقف برنامه هسته اي شد.
«ري تكيه» در تحليلي كه واشنگتن پست منتشر كرده، تأكيد مي كند: آمريكا و غرب، در هر گونه مذاكره با ايران، علاوه بر سياست هاي هسته اي بايد خواستار آزادي زندانيان سياسي و رفع محدوديت از احزاب و مطبوعات توقيف شده شوند. دولت آمريكا با چنين شروطي مي تواند مخالفت با حكومت در داخل ايران را تقويت كند. اين فشار همزمان بافشار خارجي ممكن است به پذيرش برخي شروط از سوي ايران ياعقب نشيني اين كشور شود.
عضو شوراي روابط خارجي آمريكا معتقد است: فشار اقتصادي به تنهايي كارساز نيست. اهرم حقوق بشر مي تواند فشار بهتري عليه جمهوري اسلامي براي تجديدنظر در برنامه هسته اي باشد.
وي همچنين مي نويسد: تأكيد بر حمايت از حقوق بشر در مذاكرات مي تواند به تقويت جنبش سبز در ايران منجر شود و جناح ها يا بخش هايي از صاحبان قدرت در جمهوري اسلامي، تحت فشار، اين واقعيت را بپذيرند كه براي بهبود مناسبات خارجي بايد به اين تغييرات تن دهند.



جاسوس از كارافتاده سيا بالاخره در عمليات رواني روسفيد شد! (خبر ويژه)

جاسوس از كار افتاده سيا مي گويد: با وجود اينكه برخلاف ميل آمريكا و همسو با نظر ايران، مجدداً نوري مالكي و جلال طالباني روي كار آمده اند، اما بازهم آمريكا شكست نخورده و موفق بوده است!
عليرضا نوري زاده- كه در ميان اپوزيسيون به دروغ زاده معروف است- در حالي كه ظاهرا قصد داشت اداي عمليات رواني را درآورد و شكست بزرگ آمريكا در عراق را پس از 8 ماه فشار و ترور توجيه كند، به راديو زمانه گفت: آقاي نوري مالكي در 4 سال آينده نخواهد توانست مثل چهار سال گذشته نخست وزيري كند.
وي در حالي كه مالكي را ديكتاتور مي خواند، گفت: وقتي نتايج انتخابات تاييد شد، مالكي با تمام امكانات به اضافه فشار جمهوري اسلامي وارد صحنه شد تا نخست وزير شود. از طرفي آقاي اياد علاوي هم متوجه شد شرايط به گونه اي است كه حتي اگر موفق به تشكيل دولت شود، با خرابكاري هاي ]!؟[ جمهوري اسلامي و عدم همكاري بخش بزرگي از شيعيان در عمل فلج خواهد شد. بنابراين در نهايت هم به اين نتيجه رسيدند كه به قول عرب ها «اهون الشرين» يعني آن شر كمتر را انتخاب كنند و اينكه مالكي نخست وزير باشد، منتهي دست و بالش را ببندند. به نظر من الان موقعيت العراقيه بسيار موقعيت خوبي است و رياست پارلمان را خواهند داشت. ] اين اظهارنظر ناشيانه در حالي است كه به طور سنتي رياست پارلمان با سني هاست كه در ائتلاف العراقيه حضور داشتند[.
جاسوس بخت برگشته سيا كه طبق آخرين اخبار، پس از فرار اصلاح طلبان و تشكيل حلقه لندن، از كار و كاسبي افتاده، همچنين با اين تصريح راديو زمانه مواجه شد كه «جمهوري اسلامي نهايتاً پيروز بحران 8 ماهه عراق بوده» و گفت: اجازه بدهيد با شما مخالفت كنم. اتفاقاً آمريكا هم اواخر ترجيح مي داد شر كمتر را انتخاب كند و نوري مالكي بيايد. آمريكايي ها به اين نتيجه رسيده بودند اگر آقاي علاوي بيايد، جمهوري اسلامي هر روز برايش بازي درمي آورد و از طريق عواملش كار را براي كابينه او مشكل خواهد كرد. اين است كه آنها هم به دكتر اياد علاوي گفته بودند ما حمايت مي كنيم تا شما رئيس جمهور شويد، ولي براي نخست وزيري شما را اذيت خواهند كرد.
همين سخنان آميخته به دغلبازي هم شكست مطلق آمريكا را نشان مي دهد چه اينكه آمريكا، هم تا اواخر مخالف سرسخت نخست وزيري مالكي بود كه تا كارشكني در روز رأي گيري پارلمان- به واسطه ليست العراقيه- ادامه پيدا كرد اما بالاخره نوري مالكي به نخست وزيري رسيد و هم، به علاوي وعده داده بود كه اگر نخست وزيري نشد، لااقل او را به رياست جمهوري برساند. در اينجا هم با ابقاي جلال طالباني، دومين و چندمين وزن كشي آمريكا هم به شكست مطلق انجاميد و سند آخر اينكه علاوي و برخي دوستانش از شدت ناراحتي، جلسه راي گيري پارلمان را به حالت قهر ترك كردند.
روزنامه اينديپندنت، اخيراً نخست وزيري و رياست جمهوري مجدد مالكي و طالباني با وجود مخالفت واشنگتن را شكستي بزرگ براي آمريكا توصيف كرده بود.
پررويي نوري زاده و مجيزگويي وي براي آمريكا تداعي كننده حكايت آن نوكر گوسفند دزدي است كه به ارباب گفت گله را سيل برده است. هنگامي هم كه ارباب كاسه ماست را بر سر وي كوبيد و شكست، نوكر پررو از رو نرفت و در حالي كه ماست روي صورتش را مي ليسيد، گفت خدا را شكر هم گله را مراقبت كردم و هم پيش ارباب روسفيد شدم!
يادآور مي شود گردانندگان صداي آمريكا اخيراً وقت برنامه مشترك نوري زاده و محسن سازگارا را به خاطر كمبود مخاطب، به نصف كاهش داده اند كه باعث اعتراض اين زوج سياسي ورشكسته هم شده است.


داريوش همايون: موسوي سرگردان به مراتب مفيدتر است تا رضا پهلوي گيج! (خبر ويژه)

وزير اطلاعات و جهانگردي رژيم پهلوي كه خود از سران سلطنت طلبان به شمار مي رود، از شدت همسويي با جريان نفاق جديد و فتنه گران سبز، به تخطئه رضا ربع پهلوي پرداخت!
داريوش همايون در گفت وگو با نشريه ضد انقلابي تلاش به اين پرسش يك عضو گروهك متبوع خود- حزب مشروط (ليبرال- دموكرات)- پاسخ داد كه «لطفاً تكليف مرا روشن كنيد. از قرار، حزب يار غار موسوي و ديگران شده، نقاط مشترك پيدا مي كند، بعد پانزده سال مي فهمد كه ليبرال دموكرات بوده و حال با آقاي پهلوي در مي افتد لطفاً به من سردرگم و دست بر قضا عضو حزب بفرماييد.» اين صهيونيست 85 ساله، در پاسخ گفت: ما هنگامي كه حزب را ساختيم با منظره اي بسيار سرراست روبرو مي بوديم. در ايران جمهوري اسلامي بود و تك و توك صداهاي مخالف؛ شاهزاده ]رضا پهلوي[ تكرار كننده همه سخنان خوبي كه ما همه مي گفتيم. اميد ما به آينده بيشتر بر كارهايي بود كه از بيرون مي شد كرد زيرا در درون چندان خبري نبود و بيشترين نيروهايي كه در برابر تندروترين عناصر رژيم بر مي خاستند ملي مذهبي ها و بساز و بفروشان بودند. امروز همه چيز دگرگون شده است. بجاي ملي مذهبي ها و بساز و بفروشان يك نسل نوگرا به صحنه آمده است كه ما به عنوان ليبرال دموكرات با آن هم سخنيم. نيروهاي بيرون اگر به اين جريان تازه نپيوسته اند يا خود را در بيهودگي مبارزات سردرگم شان فرسوده اند يا نااميدوار در پي جانشين كردن خود هستند. از خود رژيم عناصر مؤثري جدا شده و روز به روز بيشتر سخن ما را مي گويند. شاهزاده ]رضا پهلوي[ تازه از فدراليسم دفاع مي كند و ديگر سكولارها دنبال جبهه گسترده «كنگره مليت ها» هستند و هر دو لابد خيال مي كنند مردم پشت سر آنها گرد مي آيند. اكنون به نظر دوست سردرگم، ما مي بايد كجا قرار بگيريم؟ اگر حزب ما پس از 16 يا 18 سال فهميده كه ليبرال دموكرات است، از اين روست كه منشور حزبي را دوباره با آگاهي بيشتري كه در اين مدت به دست آورده، خوانده است. يعني بايد شعار «ايران بي شاه هرگز» بدهيم و از دموكراسي ليبرال روي برگردانيم؟!
وي مي افزايد: موسوي يار غار من نيست ولي من به نقش او در مقايسه با مدعيان اداره اپوزيسيون در بيرون نگاه مي كنم. او عليه حكومت تند سخن مي گويد و در دستگاه حكومتي ياران تازه اي براي جنبش مي جويد. من با هيچ كدام از اين ها مخالفتي نمي توانم داشته باشم. در نگاه من كسي كه از فرزند خميني بودن به سخنگويي جنبش سبز دگرگشت يافته، به مراتب باارزش تر است تا دگرگشت و موضع گيري هايي كه قلم بيش از اين در وصفشان نمي چرخد.
داماد فضل الله زاهدي- مجري نظامي كودتاي 28 مرداد 1332- همچنين گفته است: در جنگ كسي به بدترين نيات و پيشينه ها نيز كاري ندارد. نقش ها مهم است؛ چرچيل و روزولت چند گاهي هم پيمان استالين مي شوند. مائو كشتار كمونيست ها را به دست چيان كاي شك فراموش مي كند و در برابر هجوم ژاپن در كنار او قرار مي گيرد. در جنگ حتي چرچيل دستور نابود كردن ناوگان فرانسه متحد خود را مي دهد تا به دست آلمان ها نيفتند. در چنين اوضاع و احوال تعيين كننده اي سهم عواطف و عادت هاي ذهني را در قضاوت مي بايد پايين تر و پايين تر آورد. تعهد ما به هيچ كس نيست.